به گزارش نفت امروز به نقل از نفت ما، عبدالرسول دشتی نوشت: برعهده گرفتن معاونت وزیر نفت در چهارشرکت اصلی نفت، گاز، پالایش و پخش و پتروشیمی اگرچه همواره نسبت به سایر معاونت ها از جذابیت و اختیار عمل گسترده تری برخوردار بوده ولی وضعیت آنها در همه دولت ها به ویژه دولت سیزدهم با توجه به شرایط موجود، تحریم های اعمال شده و موضوع برجام بسیار متفاوت خواهد بود.
مهم ترین دغدغه شرکت ملی نفت را شاید بتوان افزایش تولید، تعیین تکلیف و بهره برداری هرچه زودتر و بیشتر از میادین مشترک و موارد مرتبط با آن دانست تا به موازات تلاش بخش بین الملل و امور اوپک برای بازپس گیری سهم ایران از بازار نفت، اقدام های فنی، اجرایی و تخصصی لازم برای بالا بردن ظرفیت تولید را انجام دهد.
شرکت ملی گاز را شاید بتوان کم دغدغه ترین عضو این خانواده چهار نفره دانست که علیرغم عدم تحقق وعده های داده شده برای رساندن گاز به استان های محروم همچنان به مدد گرمایش زمین نگرانی زیادی بابت تجربه مجدد شرایط سخت زمستان سال 84 را ندارد.
شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی را باید به تعبیری پر ریسک ترین شرکت اصلی وزارت نفت دانست. مصرف فرآورده های نفتی به ویژه بنزین و گازوئیل همچنان بالاست و شرایط کرونایی کشور به همراه محدودیت های نسبی موجود برای سفرهای برون شهری در خوشبینانه ترین حالت توانسته نسبت میان تولید و مصرف را خیلی نزدیک و شکننده به نفع تولید نگاه دارد. موازنه ای که هر لحظه می تواند به هم بخورد و همین نکته مهم این هشدار جدی را به همراه دارد که در انتخاب مدیرعامل این شرکت توجه به داشتن تجربه و اعتماد و اعتبار در میان پرسنل از جمله اولویت های اساسی می باشد.
شرکت ملی صنایع پتروشیمی اما شرایط کاملا متفاوتی دارد. مجمع الجزایر یا به تعبیر صحیح تر جمهوری های مستقل خصوصی شده یا همان هلدینگ های پتروشیمی را با هیچ منطق و قانونی نمی توان تحت مدیریت یا فرمان سیستم حاکمیتی NPC دانست.
مجموعه خصوصی پتروشیمی به ویژه در دولت دوازدهم چشم و چراغ کشور بود و توانست بار اصلی تامین ارز مورد نیاز کشور را بر دوش بکشد. این اقدام اگرچه برای دولت روحانی غنیمت شمرده می شد اما بیشترین زیان و آسیب را متوجه کارکنان آن کرد که به دلیل شعف ناشی از ارز آوری برای دولتمردان، مشکلات و مصایب اعمال شده بر کارکنان اعم از نیروهای رسمی، قراردادی و پیمانکار را ندیده، چشم و گوش خود را بر هر گونه گلایه و اعتراض آنان بسته نگاه داشتند.
نگاهی کاملا متفاوت به تاریخچه پتروشیمی
در گزارش های متعدد منتشر شده پیرامون بررسی تاریخچه پتروشیمی تاکنون شاهد طبقه بندی های مختلفی بوده ایم. در یک طبقه بندی زمانی به مباحث و دوران های مختلف این صنعت پیش از انقلاب، جنگ تحمیلی، بازسازی و سپس جهش سریع آن در برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی کشور پرداخته شده است. در طبقه بندی تخصصی دیگری نیز به توسعه پتروشیمی در قالب چهار موج مهم پرداخته شده است.
در یک نگاه متفاوت و شاید انتقادی من مایلم کل تاریخچه بیش از پنجاه ساله پتروشیمی را در دو دوره ارزیابی کنم:
دوره اول: دوره ای که مجموعه ای از مدیران متخصص، توانمند و عاشق پتروشیمی زمام امور این صنعت ارزش آفرین را بر عهده داشته، تاسیس، حفظ و نگهداری و سپس بازسازی آن در دوران جنگ و از همه مهم تر بدون هیچ ادعا و زیاده خواهی توسعه بی نظیر آن را رقم زدند.
دوره دوم: دوره ای که با آغاز به کار دولت نهم شروع شده و دولت دوازدهم به بدترین شکل ممکن آن را ادامه داد. در این دوران بهترین و شایسته ترین مدیران پتروشیمی بازنشست یا برکنار شده و به هر طریق ممکن از خانه خود رانده شده، مدیریت فصلی و موسمی بر پتروشیمی حاکم شده و به تناوب دوره های چند ماهه تا دو ساله مدیران ارشد پتروشیمی جابجا شدند. به بهانه خصوصی سازی بهترین و کارآمد ترین صنعت کشور و نماد توسعه صنعتی ایران پس از انقلاب از هم پاشیده شده و ضوابط کارشناسی برای انتصاب های مدیریتی شرکت های آن کاملا به هم ریخت.
مهم ترین ویژگی دوره دوم پتروشیمی، تداوم تولید این صنعت توسط گروهی از کارشناسان دلسوز باقیمانده از دوران قبل و تربیت شده در دوران اول بود. خصوصیت مهمی که تحمل آن برای مدیران بیگانه با این صنعت گران بود و موجب شد برای کارشناسان کاربلد باقیمانده نیز شمشیر تخاصم را از رو بکشند.
اولویت های اصلی پتروشیمی در دولت سیزدهم کدامند؟
مهم ترین اولویت ها یا اقدام های پیشنهادی که تیم مدیریتی دولت سیزدهم در مجموعه پتروشیمی می تواند بکار بگیرد به صورت خلاصه عبارتند از:
- باز گرداندن احساس تعلق سازمانی و روحیه بهره وری از دست رفته در مجموعه پتروشیمی کشور باید اولویت اصلی و بسیار اورژانسی این مجموعه مهم و به حق کارآمد صنعت کشور باشد و راهکارهای تحقق آن نه از طریق اهداء لوح های تقدیر به شرکت ها و نه قول های نمایندگان کمیسیون های مجلس، که از طریق نشست صادقانه و رو در رو با پرسنل قابل تحقق می باشد.
- تغییر کامل رویکردهای موجود در مدیریت اچ اس ای پتروشیمی به گونه ای که حوادث متعدد رخ داده در این صنعت به ارقام میلیونی ساعات کار بدون حادثه تغییر پیدا کند.
- بومی سازی مدیریت ارشد شرکت های پتروشیمی و اعضای هیات مدیره آنها از دل نیروهای توانمند و کارآمد این صنعت، به گونه ای که افراد بی هویت، بی تجربه و سفارش شده های بیگانه با پتروشیمی از این مجموعه به بیرون رانده شوند.
- تحقق خواست های به ناحق مغفول مانده حقوقی، خدماتی و رفاهی پرسنل.
- بکارگیری اصل شایسته سالاری در سپردن مسئولیت کارها به کارکنان و در نظر داشتن شرایط مساوی برای سپردن پست های مدیریتی به بانوان شایسته شاغل در پتروشیمی.
- برنامه ریزی مناسب و کارآمد و تلاش در جهت از بین بردن ظرفیت های خالی موجود در واحدهای تولیدی.
- تامین فوری واکسن کرونا برای کارکنان به ویژه پرسنل شاغل در مناطق عملیاتی.
- توجه جدی به نقش مهم و تاثیرگذار شرکت های پتروشیمی در رونق بازار بورس و سهام کشور و کمک به تقویت آن در راستای بازگرداندن مجدد اعتماد آسیب دیده عمومی به بازار بورس و سهام کشور.
یک توصیه به رئیس محترم جمهور و وزیر نفت دولت سیزدهم:
حکایت پتروشیمی که در دوران نخست تقسیم بندی صورت گرفته توانست به اوج سرآمدی و توسعه رسیده، به نماد توسعه صنعتی ایران پس از انقلاب اسلامی تبدیل شده و عصای دست کشور در تامین ارز مورد نیاز در بدترین شرایط تحریم شود دقیقا حکایت اتومبیلی است که با زحمت و مرارات و مدیریت مدیران زمان خود (افرادی که همگی به دلیل رسیدن به سن بازنشستگی از این صنعت جدا شده و برخی از آنان به عنوان مشاور با شرکت های خصوصی فعال در این حوزه همکاری دارند) توانست از ارتفاعی پست به اوج قله "خوداتکایی" برسد.
حکایت پتروشیمی در دوران دوم مورد اشاره، حکایت همان خودروست که به دلیل شرایط سخت وارده بر آن( از جمله خصوصی سازی و تغییرات غیرکارشناسانه و نادرست مدیران ارشد) در سراشیبی و حرکت رو به افول قرار گرفته بود اما به همت گروهی از نسل کارشناسان دلسوز و متعهدی که این صنعت را فرای مباحث سیاسی و گروه بندی های ایجاد شده خانه خود می دانستند از سقوط، واژگونی و تبدیل شدن به ویرانه ای زیان آور مصون مانده در مسیری رو به پایین به حرکت هرچند آرام خود ادامه داده و در حال حاضر در سمت و سوی توقف و سکون قرار گرفته است.
مصداق این حرف را باید از حوادث متعدد رخ داده طی سال های اخیر در این مجموعه، ظرفیت های خالی بسیار پرهزینه و زیان آور موجود در واحدهای تولیدی و از همه مهم تر شنیدن حرف ها و گلایه های فراوان کارکنان شاغل در مجتمع ها ارزیابی کرد . زیرا حکایت ارقام و درصدهای ذکر شده در گزارش های مربوط به افزایش تولید، افزایش فروش و افزایش سودهای بالای صد درصدی اگر قرار بود "قاتق نان" کسی شود کارکنان پتروشیمی و سنگ های زیرین این آسیاب را اینگونه مستاصل و گرفتار نمی کرد.