نفت امروز /گذشت سه هفته از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، زمان مناسبی است تا عمیقتر و واقعبینانهتر این حادثه و پس لرزههای آن را بررسی و تحلیل کرد. این حادثه که باید از آن به حادثه ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ به مانند حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ یاد کرد به غایت حادثهای بزرگ و با تاثیرگذاری بالا در عرصه سیاسی و بینالمللی ارزیابی میشود و در تاریخ سیاست جهانی بهعنوان نقطه عطفی ثبت میشود.
تاسیسات نفتی آرامکو که مورد حمله واقع شد در واقع به لحاظ اقتصادی، سیاسی و امنیتی، قلب صنعت جهانی نفت بهشمار میرود و توقف و تحدید آن، آثار سنگینی را به اقتصاد جهانی و به تبع آن سیاست بینالمللی وارد میسازد. وسعت و بزرگی حادثه اما بر خلاف حادثه ۱۱ سپتامبر که زمینه و بهانهای برای دو جنگ پرهزینه و دامنهدار آمریکا در خاورمیانه شد، زمینهساز بروز جنگ و درگیری جدیدی در منطقه نمیتواند باشد و چه بسا این حادثه و بزرگی آن، عاملی است برای جلوگیری از بروز جنگ در منطقه که نشانههای آن نیز هویدا شده است.
یکی دیگر از ابعاد بزرگی این حادثه، ناکارآمد نشان دادن سیستم پدافند و امنیتی تاسیسات عربستان سعودی است که مجهز به پیشرفتهترین و امنترین سیستمهای پدافندی دنیاست. مسئلهای که رهبران عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه، مقامهای سیاسی و نظامی ایالات متحده و محافل و کارشناسان نظامی و امنیتی را شوکه کرد.
از این منظر حادثه یادشده بسیاری از معادلات سیاسی و نظامی را در منطقه و حتی جهان به هم زد. معادلاتی که سالیان سال بر مبنای دلارهای نفتی و سیستمهای آفندی و پدافندی شکل گرفته بود و در عرض چند دقیقه زیر سوال رفت. اگرچه بازیگران این عرصه تلاش کردند در طول سه هفته گذشته، رفتاری متعارف در قبال یکدیگر داشته باشند، اما باید منتظر ماند و بروز چالشهای جدی در مناسبات سیاسی و امنیتی این بازیگران را در آینده دید.
پیشنهاد معنادار و پرطعنه رئیس جمهوری روسیه به عربستان برای تامین امنیت تاسیسات نفتی این کشور، تنها جلوه کوچکی از تغییر معادلات است، اما بزرگترین و فوریترین این تغییرات، کشیده شدن ترمز حرکت قطار جنگ در منطقه بود.
بزرگی حادثه اما زمینه بزرگنمایی بیش از حد ماجرا را از سوی عربستان و ایالات متحده فراهم ساخت. اعلام اینکه حدود ۷.۵ میلیون بشکه از ظرفیت تولید روزانه عربستان در این حمله متوقف شده که این میزان حدود ۵۰ درصد ظرفیت تولید روزانه این کشور به شمار میآید، مهمترین و برجستهترین وجه بزرگنمایی حادثه است.
فعال شدن آمریکا در ماجرا به لحاظ تبلیغاتی و اعلام استفاده از ذخیرهسازیهای راهبردی برای جلوگیری از افزایش شدید قیمت نفت دیگر وجه این بزرگنمایی است. در نگاه نخست شاید این بزرگنمایی به سود این کشورها ارزیابی نمیشود، اما با در نظر گرفتن شرایط زمانی و اهداف سیاسی مدنظر، هماهنگی مناسبی برای این بزرگنمایی میان ریاض و واشنگتن بهسرعت شکل گرفت.
هدف از این بزرگنمایی فراهم ساختن زمینههای فشار سیاسی به ایران از طریق همراه کردن افکار عمومی جهان در آستانه برگزاری نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، با متهم ساختن ایران بهعنوان مسئول اصلی این حمله بود. محور این بزرگنمایی نیز اقدام غیرمسئولانه ایران به انجام این حمله بدون توجه به پیامدهای سنگین اقتصادی و سیاسی به کشورهای جهان بود.
سیاستی که از نظر عربستان و آمریکا میتوانست قدرت مانور ایران را در عرصه جهانی بهشدت کاهش دهد و آن را به لحاظ سیاسی به حاشیه ببرد و اجماع مورد نظر آمریکا و عربستان را علیه این کشور در سطح جهان ایجاد کند. اینکه آیا عربستان و آمریکا به این هدف خود رسیدند یا نه؟ جای بحث دارد که نگارنده معتقد است باوجود همراه شدن رهبران سه کشور اروپایی در مسئول دانستن ایران در این حادثه، اما بازی به آن صورتی که عربستان و آمریکا دنبال میکردند پیش نرفت و تحرکات سیاسی در نیویورک به شیوه دیگری که مورد انتظار دو کشور نبود، رقم خورد.
مذاکرات فشرده و سخت رئیس جمهوری ایران در نیویورک با رهبران کشورهای مختلف نشان از این بود که تبلیغات سیاسی روی حادثه آرامکو، اثر لازم را نداشته است و بیانیه سه کشور اروپایی نیز نتوانست به این بازی کمک کند.
اما این بزرگنمایی سریع رنگ باخت، آنجا که بر خلاف اعلام اولیه مقامهای سعودی، بازگشت عربستان به شرایط پیشین تولید خیلی سریع اتفاق افتاد. به باور بسیاری از کارشناسان فنی و اقتصادی اگر حادثه بهصورتی که منجر به توقف تولید ۷.۵ میلیون بشکه شده، اتفاق افتاده، بازگشت عربستان به شرایط عادی تولید با بازسازی تاسیسات آسیبدیده بین ۶ ماه تا یک سال زمان نیاز دارد. حال آنکه مقامهای عربستانی دو هفته بعد از حادثه اعلام کردند که به شرایط عادی تولید بازگشتهاند.
از سوی دیگر مقامهای عربستان در طول این مدت، اطلاعات و مستندات کاملی مبنی بر عمق و وسعت حادثه منتشر نکرده و بهصورت مدیریتشده تنها تصاویری از دود در دقایق اول حادثه و در روزهای بعد تصاویر و فیلمهای محدودی را منتشر کردند. این مسئله هم مواضع عربستان را درباره ابعاد ماجرا زیر سوال میبرد. متغیر دیگری که موید بزرگنمایی عربستان و آمریکا در مورد این حادثه است، واکنش بازار نفت به این حادثه است.
قیمت نفت بعد از حادثه حدود ۱۰ دلار برای هربشکه نفت افزایش یافت، اما این قیمت خیلی سریع به شرایط قبل بازگشت، به گونهای که قیمت نفت در بازارهای جهانی سه هفته پس از حادثه آرامکو از قیمتهای پیش از حادثه کمتر است. این مسئله گویای این واقعیت است که بازار نفت ادعاهای عربستان درباره عمق و وسعت حادثه را نپذیرفته است. به اعتقاد کارشناسان، توقف عرضه ۵ درصدی نفت به یکباره آن هم در نتیجه یک اقدام ژئوپلیتیکی اثرات به مراتب شدیدتر، پردامنهتر و طولانیمدتتری را به بازار تحمیل میکند و استفاده از ذخایر استراتژیک یا جایگزینی محمولات نفتی نیز نمیتواند این شرایط را مدیریت کند.
نکته دیگر اینکه کشوری مانند عربستان سعودی هماکنون در شرایط اقتصادی و سیاسی مناسبی نیست که بتواند بدون ظرفیت ۵۰ درصدی تولید و صادرات نفت و تنها برای برخی اهداف سیاسی کوتاهمدت و به نتیجهنرسیده، ادامه حیات اقتصادی دهد.
گذشت زمان، ابعاد و پیچیدگیهای بیشتری از حادثه حمله به تاسیسات نفتی عربستان را آشکار خواهد ساخت. این حادثه اگرچه حادثهای بزرگ و بیسابقه به شمار میرود، اما بلوفها، غلوها و بزرگنماییهای ماجرا که عمدتا بدون فایده بود هم بخشی از ماجراست که نباید از آن غافل بود.
علیرضا سلطانی
منبع: روزنامه شرق