صبح دیروز وقتی قرارداد توسعه بخش گازی میدان بلال در حضور وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت امضا شد دو احساس متفاوت داشتم. از یک سو، خرسند بودم و از دیگر سو ناخرسند. چرا؟
١. خرسند بودم که وزارت نفت در شرایطی موفق شده است قرارداد توسعه یک میدان مشترک را به مرحله امضا برساند که تحت کمرشکنترین تحریمها قرار دارد. باور کنید این تحریمهای ناحق، اگر علیه هر کدام از کشورهای نفتی منطقه اعمال میشد، تاب تحملش نبود، چه به اینکه قرارداد توسعه میدان مشترک نفت و گاز امضا کند.
٢. ناخرسند بودم از اینکه سرمایه صندوق توسعه ملی، باید صرف توسعه اقتصادیترین بخش کشور شود. بخشی که بهراحتی خودش میتوانست دخل و خرج کند، البته پیش از تحریمها. قرارداد ٤٤٠ میلیون دلاری (البته این سقف قرارداد است و نه قیمت واقعی انجام پروژه) بین شرکت نفت و گاز پارس و پتروپارس برای تولید روزانه ۵۰۰ میلیون فوتمکعب گاز و ١٥ هزار بشکه میعانات گازی امضا شد آن هم برای ٣٤ ماه.
هم کارفرما دولتی، هم پیمانکار دولتی و هم پول انجام پروژه دولتی! آن هم در چه بخشی؟ بخش نفت! بخشی که طراحی قراردادهای مختلف در آن، اعم از بیع متقابل و Iالگوی جدید قراردادهای نفتی، با این هدف انجام شد که خودش پول توسعه خودش را تامین کند و فناوری جذب کند. این حجم از حضور دولت در انجام یک پروژه سودآور مرا ناخرسند میکرد.
٣. میفهمم که در شرایط تحریم، در شرایطی که حتی چینیها برای توسعه فاز ١١ پارسجنوبی پا پیش نگذاشتهاند، امضای قرارداد توسعه یک میدان مشترک، به همان شیوهای که دیروز انجام شد از درستترین کارها در شرایط کنونی بود، اما بدانیم که درستترین کار در شرایط عادی نبود.
٤. بیش از دو دهه پیش وقتی پتروپارس درست شد شاید کسی باور نمیکرد که این شرکت ایرانی بتواند ٢٣ میلیارد دلار پروژه پیچیده و بزرگ را اجرا کند. حالا وزیر نفت هم بگوید که عمدتا پروژههایش را نزدیک به زمان و مبلغ قرارداد تمام کرده است. معتقدم باید از پدیده پتروپارس درس بگیریم و به شرکتهای واقعی دانشبنیان، استارتاپهای حسابی و آنها که میتوانند سنگی روی سنگ بگذارند (با رانت و بیرانت) بها دهیم. آنها میتوانند فرداها کارهای بزرگتری انجام دهند. شرایط سخت، خلاقیت میآورد.
٥. زنگنه در مراسم امضای قرارداد گفت: «ما میخواهیم با جهان ارتباط و همکاری داشته باشیم، اما اگر بخواهند ما را متوقف کنند ما ملت قوی هستیم و قوه خلاقه خود را بهکار میگیریم و پیش میرویم». همان جا هم به شرکت ملی نفت ایران دستور داد پروژه فشارافزایی فاز ١١ پارسجنوبی را که قرار بود توتال و چینیها انجام دهند خودشان اجرا کنند.
اگر بچههای ایرانی بتوانند به انواع روشها، این فناوری را به داخل بیاورند یا بومی کنند عظمتی در پارسجنوبی رخ خواهد داد، میدانی که از چند سال دیگر افت تولیدش آغاز میشود. آن وقت است که شاید بتوانیم بگوییم دادن کار به یک شرکت دولتی با تامین بودجه دولتی ارزشش را داشته است. آقایان مسئول انجام پروژه، درست حرکت کنید!
رضا زندی
منبع: روزنامه اعتماد