نفت امروز/ سیدحسین میرافضلی: در کشور کمآبی مانند ایران مزیت ویژه ما توسعه کشاورزی درون مرزهای کشورمان نیست، حوزه معدن نیز مزیتهای خوبی دارد، اما در سالهای گذشته سرمایهگذاریهای انبوه متناسب با ظرفیتهای کشور در آن حوزه انجام نشده است. در حوزه صنعت، مهمترین مزیت ایران صنایع نفت، گاز، پتروشیمی و پالایشگاه است. قطر و عربستان بهخوبی به این مزیت ویژه خود پی برده و صدها میلیارد دلار در این حوزه سرمایهگذاری کرده و اکنون سود سالانه آنها از حوزههای یادشده به بیش از صد میلیارد دلار میرسد. روسیه از مزیت ذخایر عظیم گاز و امکان صادرات گاز با قیمتهای بالا به اروپا بهره برده و چین مزیت خود در حوزه زغالسنگ را شناسایی و بر آن تمرکز کرده و انقلابی در آن حوزه ایجاد کرده است. چه کسی باور و تصور میکرد که بتوان از زغالسنگ پاکترین بنزین و گازوئیل و حتی بنزین هواپیما تولید و در مقیاس کلان به بازارهای جهانی عرضه کرد؛ به گونهای که قیمت آن از قیمت بنزین و گازوئیل تولیدی با نفت خام بسیار ارزانتر باشد؟ چه کسی باور میکرد از زغالسنگ بتوان به تولید محصولات پلیاتیلن پلیپروپیلن، متانول، آمونیاک و اوره دست یافت و کک تهمانده آن را به قیمت بالا به واحدهای تولیدکننده فولاد فروخت؟
همه این غیرممکنها با تمرکز چین بر مزیت ویژه آن کشور یعنی ذخایر عظیم زغالسنگ محقق شد و امروز چین با زغالسنگ خود اقتصاد جهانی قیمتهای نفت، بنزین، گازوئیل و بسیاری از حوزههای دیگر را تحتالشعاع خود قرار داده است. مزیت آمریکا ذخایر عظیم «شیل گاز» است. آمریکا از حدود یک دهه پیش به این مزیت ویژه خود توجه خاص کرد و امروز آمریکاییها توانستهاند ضمن کاهش شدید واردات نفت، تأثیرگذاری در کاهش قیمت نفت، میلیونها تن اتان، اتیلن و محصولات پلیالفین خود را که حاصل از شیل گاز است، به بازارهای جهانی عرضه کنند؛ دستاوردی که باعث شد اقتصاد در رکود فرورفته و وارداتمحور در حوزه نفت گاز و پتروشیمی آمریکا در اوایل حضور اوباما به اقتصاد صادراتمحور در حوزه نفت و گاز و صنایع پتروشیمی تبدیل شود. این تحولات در حالی به وقوع پیوست که هزینه تولید نفت و گاز از زغالسنگ و شیل گاز بسیار بالاتر از هزینه تولید نفت و گاز در ایران و دردسرهای آن نیز بسیار زیادتر است اما آنها با تمرکز بر مزیت ویژه خود و تولید انبوه و دستیابی به تکنولوژیهای پیشرفته، از ضعف خود نقطه قوت بزرگی ساختهاند. اما ایران در هشت سال دولت قبل، مسیری برخلاف مسیر کشورهای یادشده را طی کرد. قطر از ذخایر مشترک گاز با ما به سرعت بهرهبرداری و دهها میلیارد دلار سود و ارزش افزوده برای کشور خود ایجاد کرد. همچنین کشورهای همسایه ازجمله عراق روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت از میادین مشترک با ایران از سهم ایران برداشت کرده و میکند. خساراتی که در این مدت به کشور و مردم ایران وارد شده صدها میلیارد دلار برآورد میشود.
اما چرا ما در این حوزهها سیاستگذاری بلندمدت و منسجم نداشتیم و سرمایهگذاری نکردیم؟ سرمایهگذاری در حوزههای یادشده بسیار کلان است و امکان چنین سرمایهگذاری از منابع داخلی ممکن نیست. برای احداث هر یک از این واحدها بیش از یک میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است و جمعا باید در ١٢ سال گذشته ما صد میلیارد دلار در حوزههای یادشده سرمایهگذاری میکردیم که بخش کوچکی از آن محقق شد. به دلیل سیاستهای خارجی اتخاذشده در دولت گذشته و تحریمهای سخت، امکان جذب سرمایهگذاری خارجی وجود نداشت. سرمایهگذاری پنج یا ١٠هزار میلیاردتومانی در حوزههای یادشده با نرخ متوسط بهره بانکی ٢٠ درصد کوچکترین توجیه اقتصادی نداشته و ندارد چراکه سود یکواحدی که با سه میلیارد دلار یا ١١ هزار میلیارد تومان احداث میشود، سالانه حدود دوهزار میلیارد تومان است. برایناساس سرمایهگذار هر سال فقط میتواند سود سرمایهگذاری را پرداخت کند و همیشه بدهکار خواهد بود و چنانچه به دلیل نوسانات بازار و با مشکلات فنی نتواند چنین سودی در هر ماه کسب کند، در مدت کوتاهی به سمت ورشکستگی پیش خواهد رفت. اما سرمایهگذاریهای خارجی در کشورهای یادشده با بهره حدود چهار درصد است بنابراین سرمایهگذار در مدت حدود پنج یا هفت سال اصل و بهره وام دریافتی را پرداخت و برای سالهای طولانی مالک یک واحد بزرگ سودده خواهد شد. بنابر این توسعه در واحدهای بزرگ نفت، گاز، پتروشیمی و پالایشگاهها و جلوگیری از تاراج سالانه میلیاردها دلار از ذخایر نفت و گاز کشور و همچنین تحول در حوزهای که مزیت خاص و ویژه کشور ایران است، بدون سرمایهگذاری خارجی و استفاده از منابع ارزی ارزانقیمت مقدور نیست. در سالهای گذشته به دلیل شدت تحریمها، صندوق توسعه ملی نیز نتوانست در این حوزه نقش چندانی ایفا کند. دولت دکتر روحانی در سهسال و نیم گذشته، تمرکز ویژهای برای توسعه این بخش و جبران عقبماندگی ها داشت، اما تا زمانی که پیام مناسبی از ثبات و نگاه موافق همه ارکان کشور برای پذیرش سرمایه مستقیم خارجی مخابره نشود و البته موانع متعدد داخلی نظیر بوروکراسی پیچیده کنار نرود، نمیتوان به آنچه شایسته ایران در حوزه انرژی است دست یافت.