نفت امروز /نیویورکتایمز در مقالهای درباره تحریمها علیه ایران نقل میکند که آمریکا برای ثمربخشی تحریمها نیاز به اتاق فکری داشت که وقتی از صبح از خواب بیدار میشوند تمام دغدغه شان اعمال تحریمها علیه ایران باشدو این یعنی ما هم دقیقا باید افرادی را به مسئولیت فروش نفت بگماریم که وقتی از خواب پا میشوند به خنثی سازی تحریمها فکر کنند ولی آیا این جدیدت در کار از سوی مقامات ایرانی دیده شد؟
تجربه نشان داده که ازشرکتهای دولتی نفت نمیتوان این توقع را داشت زیرا که اصلا ماموریتشان اینگونه تعریف نشده است؛از سویی دیگر باید گفت، یکی از دلایل اصلی موثر واقع شدن تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران را میتوان مدل سنتی فروش نفت کشور دانست. بدین صورت که نفت انحصارا توسط مدیریت امور بین الملل شرکت ملی نفت و در قالب محموله های بسیار بزرگ به مشتریان معینی فروخته میشود که رهگیری آن برای آمریکا بسیار ساده است.
در همین راستا، به اذعان کارشناسان حوزه نفت و انرژی یکی از راهکارهای اساسی برای بی اثر کردن تحریمهای نفتی، فروش نفت در بورس است زیرا زمینهای را فراهم میکند که نفت در قالب محمولههای کوچک و متوسط توسط تجار بخش خصوصی به فروش برسد و ریسک تحریمپذیری را نسبت به روش سنتی به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
با این اوصاف باید دید چرا عرضه نفت در بورس با این همه تاخیر اجرا شد و اکنون نیز نحوه عرضه و مدیریت آن چندان چنگی به دل نمیزند؟ درست است که اول شروع عرضه نفت در بورس یکسری مشکلات مثل پیش پرداخت ریالی مشتریان و نبود پیشپرداخت دلاری برای مشتریان خارجی به وجود میآید و این امری معمول است، ولی در طول زمان مرتفع خواهدشد.
طبیعتا انحصاری که در فروش نفت به وسیله شرکت ملی نفت بوده باعث میشود بعضی مدیران میانی آن در برابر این قضیه مقاومت نشان دهند و یا حداقل اینکه عرضه نفت در بورس یک وظیفه اضافه محول بر بخش مدیریت بین الملل شرکت ملی نفت است، اما در این میان متاسفانه موضعگیریهای زنگنه تاکنون مانع پیشبرد این هدف شده است و به نظر میرسد رنگ و بوی این موضع گیری ها بیشتر از این که فنی باشد سیاسی است، چرا که فردی که بخواهد به رونق فروش نفت وبورس نفت اندکی حساب شدهتر موضع میگیرد. زنگنه خود در رسانهها گفته بود که "ما خودمان گفتهایم که مشتریانمان بیایند بورس نفت بخرند و ازسویی دیگر نیز جایی گفته بود بورس نفت فایده ای ندارد" اگر بورس نفت و رشد فروش نفت بخواهد رونق بگیرد نباید اینچنین صحبتهایی مطرح بشود.
یک نکته دیگر این است که اگر شرکت نفت به جای یک میلیون بشکه ۱.۵ میلیون بفروشد از این نیم میلیون لزوما سودی عاید کارمندان امور بینالملل شرکت نفت نمیشود در حالی که اگر در بورس فروش نفت صورت بگیرد بخش خصوصی مجبور است به خاطر منافع و سود خود تا آخرین قطره آن را بفروشد.
مشکل بعدی ای که در حال حاضر با آن مواجه هستیم این است که حال که به ضرورت وجود بخش خصوصی در تجارت نفت رسیدهایم، تجار بزرگ نفتی نداریم زیرا به علت سابقه تاریخی دولتی بودن اقتصاد نخواستیم به بخش خصوصی اجازه بازی بدهیم.
برای مثال شرکتهای تجاری نفتی نیازمند سرمایه گسترده مثلا به مبلغ حداقل ۱۵ میلیون دلار هستند بنابراین به همین خاطر است عمدتا این شرکتها در قلب بانکهای برجسته دنیا مثل سوئیس به وجود آمدند ولی متاسفانه ما همچین شرکتهایی را در ایران پیدا نمیکنیم. الان اوپک اگر بخواهد برای خودش مدیران مختلفی را تعیین کند به رزومه شخص نگاه میکند و بررسی میکند که او چقدر سابقه علمی و تجربه نفتی در شرکتهای مختلف را داشته است، اما ایران در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد. از سوی دیگر میبینیم امارات و عربستان از ما کارشناسان خبره و کارکشته بیشتری دارند چرا که به تجار داخلی و بخش خصوصی نفتی خود در دهههای گذشته بها داده است و همین نیرو متخصص آن ها را زیاد کرده است.
خلاصه کلام این که ما در زد و خورد تحریم آمریکا هستیم. بنابر این بورس نفت خودش یک واکنش و ضربه به حملات تحریمی آمریکاست. در ضمن باید بگویم اگر هم تحریم نبودیم به خاطر مزیت این موضوع و تجربه مثبت جهانی آن اول و آخر باید بورس نفت را راه میانداختیم همانگونه که سابقه ۸۰ ساله در دنیا دارد و ما هم شاید ۱۰ سال طول بکشد که به شرایط ایدهآل فروش نفت در بورس دست پیدا کنیم و باید دید سرانجام این داستان عرضه نفت در بورس چه خواهد شد.
منبع:اختصاصی
لینک مطلب: | http://irnaft.ir/News/43691.html |