به گزارش نفت امروز، طرح احداث فراگیر پالایشی سیراف در سال 93 از سوی وزارت نفت و با مشارکت بخش خصوصی با هدف جلوگیری از خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده، معرفی و مقرر شد در قالب هشت پالایشگاه میعانات گازی مستقل، هر یک به ظرفیت 60 هزار بشکه در روز به همراه تأسیسات یوتیلیتی، پشتیبان و واحدهای فرآیندی مشترک در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس جنوبی (سایت پارس 2) راه اندازی شود. گفته میشد که پالایشگاه های هشت گانه سیراف پس از ساخت عنوان بزرگترین پالایشگاههای میعانات گازی دنیا را به خود اختصاص خواهد داد و اجرای این پروژه از اولویتهای اقتصاد مقاومتی محسوب میشود.
اما درباره چرایی اهمیت این طرح و لزوم ساخت این پالایشگاه نیز به بحث بی استفاده ماندن میعانات گازی و هزینههایی که این امر به همراه دارد اشاره شده بود. میعانات گازی یکی از محصولات فرعی مهم فرآیند استخراج گاز طبیعی است. به دلیل ضرورت تولید پایدار و مصرف گاز طبیعی در کشور و اهمیت برداشت گاز از میادین مشترک، تولید این هیدروکربن با ارزش برخلاف نفت خام اجتنابناپذیر است. زیرا در صورت تداوم تحریمها میتوان درب چاههای نفت را بست ولی درباره میعانات نمیتوان این کار را انجام داد زیرا این هیدروکربن از میادین گازی و به همراه گاز استخراج میشود و با توجه به نیاز کشور به گاز، امکان کاهش تولید میعانات گازی وجود ندارد.
در حال حاضر ایران در مواجه با تحریمها، میعانات خود را در مخازن خشکی و روی دریا ذخیره میکند که نگهداری این حجم از مادهای که به شدت اشتعالزاست، هزینههای هنگفتی در پی دارد. کرایه 4 ماهِ هر نفتکش میعانات گازی برابر با ارزش ذاتی این محصول میشود و پس از آن کشور باید ضرر نیز بدهد، زیرا این مادهی بدبو را حتی در محیط زیست و آب دریا نیز نمیتوان ذخیره یا رها کرد.
البته باید توجه داشت که در حال حاضر حدود 400 هزار بشکه از میعانات گازی تولیدی به پالایشگاه ستاره خلیج فارس تزریق میشود، 150 هزار بشکه خوراک پتروشیمی نوری و بوعلی است، 50 هزار بشکه به پالایشگاه لاوان و بندرعباس داده میشود و در نتیجه حدود 600 هزار بشکه مصرف از میعانات گازی مصرف میشود اما همچنان باقیمانده این تولیدات، مشکلاتی را برای وزارت نفت به همراه داشته است که همان طور که اشاره شد علاوه بر هزینههای هنگفت نگهداری میتوان به موضوع قابلیت اشتعالزایی این ماده اشاره کرد.
چرایی وقفه افتادن در احداث سیراف
در طراحی ساخت این مجموعه از ابتدا قرار بر آن بود که هشت پالایشگاه توسط هشت شرکت خصوصی ایجاد شده و یک شرکت خصوصی نیز به عنوان هماهنگ کننده این هشت شرکت فعال باشد اما محدودیتهای موجود در تامین سرمایه این طرح موجب شد تحقق این هدف، امری دور از دسترس شود. همان طور که اشاره شد یکی از مهمترین علتهای تأخیر در انجام پروژه سیراف تاکنون بحث تأمین مالی بوده است. برنامهریزی سالهای نخست این پروژه، تلاش برای ایجاد خط اعتباری و فاینانس کشورهای خارجی بود که همانند سایر طرحهای مشابه نتیجهای جز خلف وعده و تعلل در پی نداشت. برخورداری این طرح از امتیاز تنفس خوراک، فرصتی برای جذب سرمایههای خصوصی و مردمی برای تأمین مالی این پروژه به وجود میآورد.
طبق قانون تنفس خوراک، پتروپالایشگاهها از روز اول بهرهبرداری به تعداد روز تنفس خوراک از پرداخت هزینه خوراک معاف هستند که این هزینه سپس بهصورت یک وام ۸ ساله به صندوق توسعه ملی بازگردانده میشود اما در سالهای گذشته و در دولت قبل، تعلل صندوق توسعه ملی در اعطای مجوز رسمی تنفس خوراک این طرح - که به گفته فعالان صنعت نفت، ناشی از ممانعت سازمان برنامه و بودجه بود- مانع از به سرانجام رسیدن مجموعه پالایشگاهی سیراف شد.
هزینههای بالای نگهداری میعانات
این اتفاق در شرایطی رخ داده است که به گفته علیرضا صادق آبادی، معاون وزیر نفت در امور پالایشی در دور قبلی تحریمها این اتفاق باعث شد حدود ۶۰ میلیون بشکه میعانات گازی در خلیجفارس روی ۳۰ تا ۴۰ کشتی شناور بماند و به ازای هر تن میعانات گازی، ماهیانه ۷۰ دلار هزینه شناور پرداخت شود که علاوه بر هزینههای چشمگیر مالی، خطرهای امنیتی نیز بهدنبال داشت. از طرف دیگر کرایه ۴ ماه هر نفتکش میعانات گازی برابر با ارزش ذاتی این محصول میشود و پس از آن کشور باید ضرر نیز بدهد.
احداث سیراف به صرفه است؟
البته با وجود این توضیحات قطعا مواردی مانند حجم تولید میعانات گازی و حجم فعلی مصرف آن از مواردی است که توجیه احداث این مجموعه را دو چندان میکند. اگرچه برخی مدیران نفتی حجم فعلی تولید میعانات گازی را 1.1 میلیون بشکه اعلام کرده بودند اما در مقابل برخی منتقدان این طرح حجم تولید میعانات گازی را محدود به 800 هزار بشکه میدانند و بر این نکته تاکید دارند که با توجه به روند افت فشار میادین گازی کشور، احداث چنین مجموعه عظیمی برای سالهای آتی توجیه نخواهد داشت.
جلیل سالاری، قائم مقام اسبق شرکت ملی پالایش و پخش به عنوان یکی از این منتقدان، معتقد است: در مجموع ارقام تولیدات و مصارف میعانات گازی نشان میدهد که مازادی باقی نمیماند که بتوانیم 8 طرح 60 هزار بشکهای تعریف کنیم. لذا وزارت نفت تعداد طرحها را به 6 طرح کاهش داد ولی باز هم 360 هزار بشکه در روز میعانات گازی نداریم. این نشان میدهد در بحث تامین خوراک پالایشگاه سیراف مشکل جدی وجود دارد. حتی در جلسه معرفی این پروژه، خود وزارت نفت گفت تا 12 سال میتوانیم خوراک این پالایشگاه را تامین کنیم. چون خودش هم میداند این افت فشار در پارس جنوبی، تولید گاز را کاهش میدهد و در نتیجه تولید میعانات گازی هم افت میکند.
در ضمن تعهد 12 ساله وزارت نفت هم برای سالهای گذشته است و در حال حاضر برای احداث این طرح حدود 5 سال زمان نیاز است و در واقع تعهد وزارت نفت برای اعطای خوراک دقیقا همزمان با اتمام ساخت پالایشگاه تمام میشود. یعنی اگر سرمایهگذاران به احداث این پالایشگاه اقدام کنند؛ باز هم خوراکی وجود ندارد که کار تولید انجام شود و حداقل اصل سرمایه به آنها بازگردد. در نتیجه وزارت نفت در تامین خوراک این پالایشگاه با مشکل جدی مواجه است.
وی همچنین تاکید دارد: ایراد دیگری که به این طرح وارد است مربوط به محصولات تولیدی پالایشگاه است. طبق الگوی تعریف شده 60 الی 70 درصد محصولات این پالایشگاه نفتا است که یک محصول نیمهنهایی است و نمیتوان با آن کاری کرد؛ زیرا نفتا به طور مستقیم مورد استفاده قرار نمیگیرد و باید به عنوان خوراک به پتروشیمیها تزریق شود و تبدیل به کالای نهایی شود. نفتا مانند میعانات گازی است و باید به عنوان خوراک مجددا مورد استفاده قرار بگیرد.
در نتیجه دو راهکار برای استفاده از این نفتا موجود است. یا باید این نفتا را صادر کنیم ولی چون محصول نیمهنهایی است کسی از ما نمیخرد و یا باید این نفتا را در داخل به عنوان خوراک پتروشیمی مصرف کنیم که الان هم ظرفیت مورد نیاز پترشیمیها به نفتا به طور کامل تامین میشود. الان پتروشیمی و پالایشگاه هایی که نیاز به نفتا داشتند از روشهای مختلف نفتا خود را تامین میکنند.
در نهایت با این تفاسیر و نظر به اینکه این طرح منتقدان دیگری نیز دارد جای سئوال است که آیا این طرح در دولت جدید مورد حمایت قرار میگیرد یا پس از سالها همچنان رویای تبدیل سیراف به بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی همچنان بی سرانجام میماند.