به گزارش نفتامروز، میدان گازی فرزاد B یکی از میدانهای گازی مشترک ایران و عربستان است که در سال ۲۰۱۲ کشف شد و تولید گاز طبیعی و میعانات گازی آن از سال ۲۰۱۳ توسط عربستان آغاز شد. طبق آنچه از سوی مسئولان نفتی کشور عنوان شده، حجم تولید این میدان، 28 میلیون مترمکعب در روز معادل یک فاز پارس جنوبی و میعانات تولیدی از آن حدود روزانه 5 هزار بشکه برآورد شده است.
اما با این وجود به نظر میرسد در سالهای گذشته سیاستهای یک بوم و دو هوایی وزارت نفت در این میدان، شرایط را به سمتی برده که نه تنها رقیب عربستانی در این میدان مدتهاست از آن برداشت میکند بلکه به گفته کارشناسان صنعت نفت، این شرایط موجب روند مهاجرت گاز به سمت عربستان شده و در این میدان گازی مشترک شاهد مهاجرت گاز به سمت عربستان هستیم.
در این میان کارشناسان و مسئولان صنعت نفت برخی از این مسئله را به دلیل سختی کار دانسته و این عقب ماندگی را این چنین توجیه میکنند. رضا دهقان، معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران از جمله این مسئولان است.
او با بیان اینکه کار توسعه در این میدان به مراتب سختتر از پارس جنوبی است، توضیح می دهد: گاز میدان فرزاد، گازی خشک است. دمای این مخزن ۱۲۸ درجه سانتیگراد و فشار مخزن ۹ هزار PSI است که هم دما و هم فشار حدود دو برابر پارس جنوبی است. ترکیبات گوگردی در سیال تولیدی ۳۶ هزار PPM یعنی در مقایسه با پارس جنوبی حدود هشت برابر و ناخالصیهای گاز مثل نیتروژن و گاز کربنیک هم نسبت به پارس جنوبی حدود سه برابر است، همچنین این میدان در فاصله ۲۳۰ کیلومتری از خشکی قرار دارد که از این حیث نیز دو برابر فاصله پارس جنوبی تا خشکی است.
دهقان با اشاره به اینکه این مقایسه نشان میدهد در میدان فرزاد با پیچیدگیها و عدمقطعیتهای بسیاری روبهرو هستیم و مجموع این عوامل، عملیات حفاری، استخراج، انتقال گاز به خشکی و فرآورش گاز را سخت میکند، ادامه می دهد: خط لوله انتقال گاز میدان فرزاد، سختترین خط لوله دریایی است که در کشور اجرا میشود. طبیعی است در چنین شرایطی، توسعه این میدان در مرحله طراحی نیازمند دانش و فناوری پیشرفته و در مرحله تأمین تجهیزات، نیازمند تجهیزاتی با تکنولوژیهای بالا و آلیاژهای خاص و مقاوم در برابر خوردگی است.
آنطور که از سوی مسئولان نفتی کشور عنوان شده برای توسعه این میدان نصب دو سکو برنامهریزی شده است که در سکوی فرعی چهار حلقه چاه حفاری میشود و در سکوی اصلی نیز چهار حلقه چاه حفاری شده و تأسیسات جداسازی بر روی آن نصب میشود. در این پروژه، سیال از سکوی فرعی به سکوی اصلی منتقل میشود که از پروژه انتقال گاز ترش و میعانات این محصولات را به تأسیسات ساحلی منتقل میکنند. گاز ترش به پنج پالایشگاه گازی 12، 13، 14، 22 و 24 ارسال میشود، میعانات گازی نیز وارد پالایشگاههای 12 و 15 منتقل میشود.
یک دهه انتظار برای توسعه
اما در این میان نکته ای که در ارتباط با این میدان گازی از اهمیت برخوردار است آنکه چه اتفاقی رخ می دهد که بهرهبرداری و توسعه این میدان نیز به مانند بسیاری میادین مشترک دیگر با اما و اگر و وقفهای نزدیک به 10 سال مواجه میشود؟
مروری کوتاه بر پرونده فرزاد B بار دیگر بدعهدی همپیمانان نفتی ایران را یادآور می شود. هم پیمانانی که هر یک توسعه میادین و برداشت از آنها را چندین سال به تعویق انداخته و خساراتی میلیاردی به ایران وارد کردند.
برای توسعه میدان گازی فرزاد در دوره دولت تدبیر و امید، در ابتدا شرکت "او. ان. جی. سی" هند خواهان توسعه این میدان با شروطی بود و بر همین اساس مذاکراتی با هند صورت گرفته و حتی وزیر نفت نیز سفرهایی به این کشور داشت اما در نهایت پس از انجام بیش از ۱۰ سال گفتگو بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت «او.ان. جی. سی»، به دلیل مخالفت طرف ایرانی با قیمت فروش گاز و سناریوهای هزینه ساز انتقال گاز به خشکی و یا تبدیل به ال. ان. جی، هندیها میز مذاکره را ترک کردند و کار به پیمانکاران ایرانی واگذار شد.
ناگفته نماند که در این سالها بارها اخبار ضد و نقیضی درباره توافق با هند منتشر شد و بیژن زنگنه در پاسخ به سئوالات متعددی که درباره چرایی طولانی شدن این روند مطرح میشد از حصول توافق در آینده نزدیک خبر داده بود. در این میان شاید یکی از سناریوهایی که برای این حجم اصرار وزیر نفت دولت روحانی مطرح است تهدیدهای هند مبنی بر قطع واردات نفت از ایران باشد که در شرایط خاص تحریمها این امر تبعات خاص خود را به دنبال خواهد داشت.
در نهایت این اتفاقات و وقت کشیها در شرایطی رخ داد که در آنسوی ماجرا عربستان که از ژانویه ۲۰۱۶ میلادی بهرهبرداری از میدان فرزاد الف و ب را آغاز کرده با حفر چاههایی از مجموع میادین فرزاد الف و ب روزانه معادل ۳۸ میلیون متر مکعب گاز تولید میکند و به گونه ای پیش میرود که به گفته کارشناسان صنعت نفت روزانه در حدود 4.5 میلیون دلار از سهم گاز ایران در این میدان را برداشت می کند.
ناگفته نماند که هند تنها کشوری نبود که توسعه فرزاد را به تعویق انداخت زیرا در مقطعی اخباری مبنی بر تصمیم ایران برای جایگزینی هند با روسیه منتشر شد و حتی در میان پیمانکاران ایرانی این پروژه نیز شاهد تغییراتی بودیم و پس از مدتی با توجیه گازی بودن میدان فرزاد، پیمانکاری آن از شرکت نفت فلات قاره به شرکت پتروپارس تغییر کرد.
پیمانکار ایرانی و وعده بهره برداری ظرف 50 ماه
در شرایطی که عربستان در این سالها کمر همت به بهرهبرداری از این میدان بسته، ایران پس از سالها معطل شدن برای توسعه این میدان با کمک کشورهای دیگر در نهایت 27 اردیبهشت ماه سال جاری قرارداد توسعه میدان گازی فرزاد «ب» را به ارزش یک میلیارد و ۷۸۰ میلیون دلار به پیمانکار ایرانی سپرده و پس از سالها معطلی این قرارداد میان شرکت ملی نفت ایران بهعنوان کارفرما و گروه پتروپارس بهعنوان پیمانکار امضا شد. هدف از این قرارداد که بهصورت بیع متقابل اجرا میشود دستیابی به تولید روزانه ۲۸ میلیون مترمکعب گاز ترش طی پنج سال است.
در توضیح زمان بهره برداری از این میدان نیز مسعود کرباسیان، مدیرعامل شرکت ملی نفت گفته است: ظرف پنجاه ماه از شروع کار، اولین تولید گاز از این میدان صورت گرفته و بعد از 60 ماه به تولید نهایی میرسد. البته این اظهارات کرباسیان و وعده های 50 و 60 ماهه او در شرایطی است که تنها چند ماه تا پایان کار دولت تدبیر و امید باقی است و طبیعتا روند کار در دولت بعدی، وضعیت پیشرفت این قرارداد و عملیاتی شدن یا نشدن این وعده ها در دست کرباسیان نبوده و حتی در آینده وی بابت وضعیت این میدان نیز مورد پرسش قرار نخواهد گرفت.
فریاد 200 نماینده مجلس از وضعیت توسعه میدانهای مشترک
همان طور که اشاره شد عدم توفیق در توسعه میادین مشترک تنها به فرزاد مربوط نبوده و وضعیتی مشابه در خصوص سایر میدانها نیز صدق میکند. بر همین اساس در آخرین روزهای هفته گذشته 200 نماینده مجلس نامه شدید اللحنی خطاب به روحانی نوشته و در قالب آن حتی خواستار تعقیب قضایی بیژن زنگنه، ژنرال نفتی دولت روحانی شده و از رئیس دولت خواستهاند از واگذاری مشکوک میادین نفتی جلوگیری کند.
در بخشی از این نامه آمده است: «طی هشت سال اخیر تقریباً نه تنها هیچ میدان مشترک نفتی جدیدی توسعه نیافته است بلکه برعکس برخی طرحهای توسعه مصوب قبلی و حتی قرارداد و سرمایه گذاری خارجی به شکل مشکوک و دلایل نامعلوم توسط آقای زنگنه وزیر محترم نفت کأن لم یکن و فسخ گردیدهاند.»
در ادامه وضعیت برخی میادین مشترک مورد اشاره قرار گرفته و در ارتباط با فرزاد آمده است: «در خصوص عدم اقدام عملی در توسعه و تولید از میادین گازی فرزاد A، فرزاد B و میدان نفتی اسفندیار که با کشور عربستان سعودی مشترک هستند و همگی آنها دارای اهمیت راهبردی، با طرح توسعه مصوب قبلی (MDP) بودهاند نیز هیچگونه اقدامی حتی برای توسعه پلکانی هم صورت نپذیرفته است و در پی این ترک فعل و علی رغم گذشت بیش از هفت سال طبیعتاً منجر به عدمالنفع چند ده میلیارد دلاری دیگر برای کشور شده است.»
صرف نظر از اینکه در آینده پیمانکار ایرانی انتخاب شده تا چه اندازه در توسعه این میدان موفق عمل کند، تا پایان دولت دوازدهم میتوان گفت که حداقل عملکرد نفتی دولت در میدان مشترک فرزاد چنگی به دل نزده و فرصتی تاریخی به عربستان داده است.